مغالطهی ابهام ساختاری
پادشاه لیدا که در نظر داشت با داریوش پادشاه ایران وارد جنگ شود، برای حصول اطمینان از نتیجه مثبت جنگ با کاهن معبد دلفی مشورت کرد و این پیشگویی را دریافت نمود: «اگر به جنگ داریوش بروی یک امپراتور قدرتمند را نابود خواهی ساخت.» پادشاه لیدا با شادمانی به جنگ داریوش رفت، اما به زودی شکست سختی از او خورد و نزدیک بود خود او هم کشته شود.وقتی از مرگ نجات یافت شکوائیه و نامه گلایه آمیزی به کاهن معبد نوشت. کاهن پاسخ داد که پیشگویی درست بوده است و او در جنگ با داریوش واقعاً یک امپراتوری قدرتمند (یعنی خودش) را نابود کرده است.
مغالطه ابهام ساختاری وقتی صورت می گیرد که شخصی جمله ای به کار برد که بیش از یک معنا داشته باشد و آن جمله برای مخاطب مطابق با یک تفسیر صحیح و مقبول باشد و مطابق با تأویل و تفسیر دیگر خطا و غیر قابل قبول. حال اگر شخص آن جمله را در مقدمات استدلال خود با معنای مطابق با تفسیر اول به کار برد، ولی استنتاج خود را مطابق با تفسیر دوم انجام دهد، مرتکب این مغالطه شده است.
به دلایل متعدد مغالطهی ابهام ساختاری واقع می شود، از جمله آن ها؛
ابهام در ضمایر
مردم درباره مذهب ابن جوزی صاحب کتاب تلبیس ابلیس تردید داشتند که آیا شیعی است یا سنی؟ و خود او هم به علت پرهیز از اختلاف فرقه ای سعی در کتمان مذهب خود داشته است. روزی هنگامیکه ابن جوزی بر بالای منبر بوده مردم از او می خواهند که با صراحت بگوید بعد از پیامبر اکرم پایان خلیفه بر حق و بلافصل آن حضرت چه کسی بوده است. ابن جوزی در پاسخ میگوید: خلیفه بلافصل پیامبر کسی است که دختر وی در خانه اوست (من بنته فی بیته)
🔎کشف مغلطه: میدانیم که امیرالمومنین داماد پیامبر اکرم بوده و پیامبر اکرم نیز داماد ابوبکر. بنابراین، معنای «کسی که دختر وی در خانه اوست» به علت ابهام دو ضمیر «وی» و «او » هم می تواند امیرالمومنین باشد و هم ابوبکر . با این ترتیب، همچنان مردم نتوانسته اند از مذهب ابن جوزی آگاه شوند و هر گروهی گمان کرد که او از خودشان است.
عدم رعایت قواعد نقطه گذاری
عفو لازم نیست اعدامش کنید
عفو؛ لازم نیست اعدامش کنید💌
عفو لازم نیست، اعدامش کنید☠️
مشخص نبودن نقش دستوری کلمه
مشخص نبودن تعلق صفت به مضاف یا به مضاف الیه
مشخص نبودن ممثل در مثال برای عبارت منفی
مشخص نبودن عبارت محذوف و تقدیر آن